جدول جو
جدول جو

معنی حامله گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو

حامله گردیدن
(کَ دَ)
حامله شدن:
شاخه ها دختر دوشیزۀ باغند هنوز
باش تا حامله گردند به الوان ثمار.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
تغییر یافتن حال. متغیر شدن حال. (غیاث) :
همین بسست که گردد زبان و حال بگردد
فصاحت سخن عشق صرف و نحو ندارد.
نعمت خان عالی
لغت نامه دهخدا
تصویری از حایل گردیدن
تصویر حایل گردیدن
حایل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
بکمال رسیدن بی نقص شدن} و بدان انفعال تمام و کامل گردد بی آنکه تباه شود) (مصنفات بابا افضل)
فرهنگ لغت هوشیار